خداوند کریم ...

ساخت وبلاگ

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. 

کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند.

کریم خان گفت: این اشاره‌ های تو برای چه بود؟

درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم.

آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟ کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟

ادامه مطلب
اگر دروغ رنگ داشت......
ما را در سایت اگر دروغ رنگ داشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1397 ساعت: 15:36