اگر دروغ رنگ داشت...

متن مرتبط با «خاطرات دوست داشتنی» در سایت اگر دروغ رنگ داشت... نوشته شده است

خاطرات کودکی نبرد !

  • یک روز صبح سرد در سرمای شدید مونیخ المان من کودکی 8 ساله بودم لباس هایم هم انقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود منو خواهرو برادر و مادرم زندگی میکردیم من برادر بزرگتر بودم مادرم از سرطان سینه رنج میبرد تا اینکه انروز صبح نفس کشیدنش کم شد اشک در چشمانش جمع شد نمیدانست با ,خاطرات,کودکی,نبرد ...ادامه مطلب

  • خاطرات دوست داشتنی

  • سلام به دوستان گل ،امیدوارم حال همگی خوب باشه... تو این پست قراره ما خاطرات شاد گذشته رو واسه هم تعریف کنیم و در کنار هم یه جو شاد و دوستانه بوجود بیاریم امیدوارم که همگی همراهی کنن:) با تشکر:),خاطرات دوست داشتنی,خاطرات دوست داشتنی من ...ادامه مطلب

  • ادم های ساده رو دوست دارم !

  • آدم های ساده رو دوست دارم آدم های صاف ساده را، آدم های سر راست را، آدم هایی را که مثل شیشه ای زلال می شود آن سمت روح شان را دید، آدم هایی که آنقدر رقیق و ساده و شفاف اند که دیده نمی شوند،  حجم ندارند، به سادگی مهتاب می مانند، سایه ای روشن اند. از آیینه هم ساده تر، زلال تر، شفافیتی بی نظیر دارند.  تو را از خودت عبور می دهند، تو را در خودشان نگاه نمی دارند.  همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند.  همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.  آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد، بس که زود زود از دست می روند، بس,آدمهای ساده رو دوست دارم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها