شرلوک هلمز، کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.
نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: "نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی ...؟
واتسون گفت:"میلیون ها ستاره می بینم".
هلمز گفت: "چه نتیجه ای می گیری؟"
ادامه مطلببرچسب : نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 29