ای آزادی، تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق میورزم؛ بی تو زندگی دشوار است، بی تو من هم نیستم؛ هستم، اما من نیستم، یک موجودی خواهم بود تو خالی، پوک، سرگردان، بی امید، سرد، تلخ، بیزار، بد بین، کینه دار، عقده دار، بیتاب، بیروح، بیدل، بیروشنی، بیشیرینی، بیانتظار، بیهوده، منی بی تو، یعنی هیچ!...
ای آزادی من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زندان بیزارم ، باید بیزارم، از هرچه و هر که تو را در بند میکشد بیزارم.
ای آزادی، مرغک پر شکسته زیبای من، کاش میتوانستم تو را از چنگ وحشت، سازندگان شب و تاریکی و سرما، سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعهها رهایت کنم، کاش قفست را میشکستم و در هوای پاک بیابر و بیغبار بامدادی پروازت میدادم....
آنگاه که خدا کالبدم را ساخت تو را ای آزادی بجای روح در من دمید، و بدین گونه با تو زنده شدم، با تو دم زدم، با تو به جنبش آمدم، با تو دیدم و گفتم و شِنُفتم و حس کردم و فهمیدم و اندیشیدم ....
#ای_آزادی
چه زندانها برایت کشیدهام و
چه زندانها خواهم کشید!
و چه شکنجهها تحمل کردهام و
چه شکنجهها تحمل خواهم کرد.
اما خود را به استبداد نخواهم فروخت،
من پرورده آزادیام، استادم علی است،
مرد بیبیم و بیضعف و پر صبر
و پیشوایم مصدق، مرد آزاد
مردی که هفتاد سال برای آزادی نالید.
بر من هر چه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد.
#ای آزادی
#دکتر علی شریعتی
برچسب : نویسنده : 5mardsafarbashd بازدید : 31